حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

گفت و گو با دنیا ..

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۶ ب.ظ

چهار و نیم صبح ِ دوشنبه می رسم خانه. برخلاف همیشه که اول از همه مستقیم می رفتم خانه ی مادربزرگ، می روم سمت ِ اتاق خودمان. به کسی نگفته ام ساعت ورودم را که دنبالم کسی نیاید. اینست که اهل خانه از دیدنم تعجّب دلچسبی می کنند. که البته ثانیه ای بیش نمی پاید. از سه ساعتی که نصیب تخت اتاقم می شود، چهل دقیقه ای شاید می خوابم. آن هم بعد از چند روز آزگار بی خوابی. هشت و نیم صبح می روم راهپیمایی. طاقتِ سخن رانی ِ بسیار ضعیف روحانی را ندارم. چه از بُعد سطح مطالبی که می گوید، چه جنس مواضع، و چه انتخاب کلمات. وسط هایش از شدّت تاسف می خواهم به گوشه ای بگریزم. مردم ولی روحیه ام می دهند. بعد ازینهمه سال، اینچنین با علاقه پای انقلاب شان ایستاده اند. عصر به بیمارستان می روم. در همان نیم ساعتی که مادربزرگ را از پشت شیشه می بینم، غوغایی ست از انبوه احساساتی که سخت است کنترل کردن ش. مادربزرگ به احدی واکنش نشان نمی دهد. جز من. وقتی برایش از خاطره ی مشترکی می گویم که دیگران نمی دانند و من خوب می دانم که چقدر برایش مهم ست. پلک هایش را باز و بسته می کند. با لب هایش چیزی می گوید. اطرافیان آنچنان تحت تاثیر فضا و قضا قرار گرفته اند که به گریه نشسته اند. بگذار برای تو از خاطره ای بگویم که در آن بانشاط ایستاده ای. و شعرهای تو درد را. و شعرهای تو درد را. و شعرهای تو درد را. یعنی که می شود فراموش کند؟. نیمی از خودم را از بیمارستان بر می دارم و می رسانم خانه. اهالی که تشخیص می دهند وخامت حالم را، که ظاهرش انگار خبر از باطنش می دهد، پیشنهاد می دهند که سینما برویم. نیمی از آن نیم باقی مانده را، می برم سینما. پای فیلم "چ" از حاتمی کیا. که دوست داشتم ش. قسمتی از خودم را هم آنجا، در تیتراژ پایانی فیلم جا می گذارم. بقیه ش سهم اشک های پشت فرمان می شود، تا به خانه برسم. 

.

.

پ.ن: من و تو آشنای فصل های مشترک بودیم ...

  • ۹۲/۱۱/۲۲
  • ح.ب

نظرات  (۱۳)

رسیدن[!] بخیر
این نظرات پر از توهین با اسامی مختلف همش کار یه نفره؟ یا اینا لحنشون همگی شبیه همه :)
پاسخ:
سلام. بله. از یک آی پی هست. آنها بیشمارانند! :)

خدا کند که به دیدار یکدگر برسیم

اگر نرسیدی بیا به تربت من

پاسخ:
::)
دلتنگیم. 
آى پى شو بدین آقاى دکتر تا کاراشو بکنیم از شرش همه راحت بشن
از تو به یک اشارت خلاصه
البته برا سرگرمى و نمک وبلاگ و برا اینکه بخندیم بعضى وقتا بد نیستش
پاسخ:
سلام. بر نیاید این دو کار از هیچ فرد/ مردی از نامرد و نامردی ز مرد ... 
فکر می کنید چرا راهپیمایی امسال شلوغ تر از سال های قبل بود؟ به نظر من بخاطر تغییر دولت بود. چرا که بسیاری به دعوت رییس جمهور روحانی آمده بودند.همانی که سخنانش برای شما سخیف بود. همانی که با رای همین ملت رییس جمهور شد.
پاسخ:
سلام. فارغ از هر تحلیلی، گزاره ی بنده این بود که صحبت هایش نسنجیده و حتی از لحاظ تکنیک کلامی بعضا ضعیف بود. همین ..
سلام
به مینا:
بله منم فکر میکنم امسال شاید کسانی به خاطر روحانی آمدند
که پیروزی انقلاب را جشن بگیرند.کسانی که وقتی رئیس جمهور سابق بود
نمی آمدند.حالا بحث این نیست چه وقت بیشتر بود چه وقت کمتر که من باز تفاوت چندانی نسبت به سال گذشته ندیدم.
بحث خالصانه عمل کردن هست که امسال حتی کسانی که با روحانی هم موافق نبودند و نیستند باز راهپیمایی آمدند.. صرفا به خاطر انقلابشان!
و به نظرم این ارزشمندتر است که انسان انقلاب را خالصانه دوست داشته باشد نه با تغییر رئیس جمهور نظرش و عملش هم نسبت به انقلاب فرق کند که 
یک وقت حمایت کند که یک وقت حمایت نکند.و بر اساس منافع خودش عمل کند.
انقلاب انسان های خالص میخواهد که هیچ گاه دست از حمایتش بر ندارند.

:)) اره بخاطر دولت ایشون که مارو داره خوار و ذلیل نشون میده پیش غربی ها، خیلی ها اومدن.. 

مردم اومدن نشون بدن، ما پشت انقلاب و رهبریمون هستیم، اصلا هم باکسی شوخی نداریم، گول لبخند دشمنمون رو هم نمیخوریم... 

( ایکون یه ادم غیرتی :دی )
اى کاش تغییرات در پاسخ ها هم غیر ممکن بود
این تغییرات در چند ساعت ایدئولوژیکى بود یا استراتیژیکى ؟
پاسخ:
سلام. منظورم را آن جمله ی قبلی به وضوح نمی رساند ..
با سلام
بحث در مورد راهپیمایی 22 بهمن .و این از بدیعیات که روح این راهپیمایی ،حمایت از نظام جمهوری اسلامی.و لذابنده متوجه نمی شم که شرکت تو راهپیمایی 22بهمن چه ربطی به حضور یا عدم حضور آقای روحانی داره؟اگه کسی بخاطر حضور ایشون تو راهپیمایی شرکت کرد اصولا این راه که آمده به ترکستان است.
پاسخ:
سلام. هر کسی بر حسب فهم گمانی دارد ..
سلام بر فرزندان خمینی عزیز. همانهایی که از گهواره ها حالا به میدان های علم و مبارزه آمده اند...

درود بر شما فرزند روح الله 

بعد یکی هر قسمت رو برد گذاشت روی یک کوه و صدا کرد حبذاااا و دوباره یکپارچه شدی؟
بعد کی ایمان آورد؟
:)
...
پاسخ:
:)
چ خوب که با اینجا آشنا شدم
دنیا هیچ چیش مال ما نیست
.
.
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چه ساده ام که سالهای سال
در انتظار تو که یک قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام
این که همین جور با یه وب آشنا بشی و همین جور برای بعضی پست ها کامنت بذاری فقط از شخص شخیص من بر می آید. حتی برای پست های چند سال گذشته.
فیلم "چ"...
اگر همه فیلم ساخته شود فقط و فقط برای نشان دادن پیام امام کافی است ساعت ها دل دادن به همین یک قسمت. همین یک پیام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی