حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

در خرقه ازین بیش منافق نتوان بود ...

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ

تا مسئله ی "مالکیت" به تمام و کمال برای آدم حل نشود، به هیچ حقیقتی نمی رسد .. هیچ ... و در اضطراب حوادث روزمره بالاخره واژگون می شود .. الّا من رحم ربّی .. مجاهدت و انقلابی بودن یعنی مسئله ی مالکیت برایت حل شده باشد، بدانی جانت، مالت، آبرویت، زن و فرزندت، اینها هیچ نسبت حقیقی با تو ندارند ... عاریه اند .. برای گذران زندگی ست و بس ..

.

.

حدیثی است از پیامبر اکرم صلوات الله علیه، که اگر کسی بمیرد و آمادگی جهاد در خود نداشته باشد بر شعبه ای از نفاق مرده است. من لم یغز ولم یحدّث نفسه بغزو مات علی شعبة من النّفاق .. آمادگی جهاد یعنی لمس نسبت های عاریه ی دنیوی و بریدن از آن ها ...

.

.

  • ۹۵/۰۴/۱۶
  • ح.ب

نظرات  (۴)

به نظر بنده مسایل مالکیتی جان و مال و ... اگرچه برای امانت دست انسان سپرده می شود ولی صرفا به منظور گذراندن زندگی نیست چرا که برای تک تک آنها امتحان میشویم که چگونه و برای چه هدفی این نعمتها مصرف شده اند و گاهی همین چیزهاست که بعضی ها را بهشتی می کند. مسیله جهاد و انقلابیگری و وابسته نبودن به تجملات و زخارف دنیوی و دل کندن از آنها بحث دیگری می باشد.

  • ترنم چماق
  • احسنت
    روحانیون, نحوه رحلت پیغمبر، روز مرگ و محل دفن حضرت فاطمه رو نمیدونن و میگن مشخص نیست.
    ولی مکالمه اسب شمر و یابوی حر بن ریاحی رو مو به مو از حفظ هستن.
    از آخرت، ازگفتگوی حضرت علی وقتی سر در چاه میکرد و در تنهایی با خدای خویش راز و نیاز میکرد و گفتگوی خداوند با آدم در بهشت را جوری بدون کم و زیاد تعریف میکنند که هر چی فکرشو میکنم من اگه اونجا حضور هم داشتم همش یادم نمیموند فقط میتونستم اصل ماجرا رو تعریف کنم.
    لامصبا جوری در مورد قیامت و جزییاتش سخن میگویند که انگاری قسمتاییشم که یادشون نمونده روزانه میرن میبینن بر میگردن.
    تو شیراز یه آخوندی نحوه ی قربانی شدن گوسفند حضرت ابراهیم و زبان حال گوسفند رو مو به مو با ناله بیان میکرد.
    تو ی چیزی موندم ک واقعا ماهارو احمق فرض کردن یا هستیم و خودمون نمیدونیم یا هردوتاش ویا هر سه تاش...
    فقیهِ شهر به رفعِ حجاب مایل نیست
    چرا که هرچه کند ، در حجاب کند...
    از او دلیل نباید سوال کرد که گرگ
    به هر دلیل که شد ، بره را مجاب کند
    ز من مترس که "خانم" تو را خطاب کنم
    ازو بترس که "همشیره ات" خطاب کند
    خاطراتتون مثل پست قبلی خیلی جالبتره. استعداد بیشتری در اون زمینه دارید. اما برعکس این پست در غالب کرسی شعر نوشته شده
    پاسخ:
    استعداد :)))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی